قطار قهرمانان ( شهداي انديمشك )
سيبی که از درخت فرو افتاد ، افتاده است
و رودها به کوه باز نمی گردند
عطر اين زمستان ، فقط برای همين زمستان است
اما قطار انديمشک باز می گردد
با بوی سيب و پيراهن يوسف.
کجاست قطاری که شعر می رفت و قصه برمی گشت
حالا دوکوهه
حکایت آنان را می گويد با ابر
ابر شعرشان را می بارد در دشت ، در خواب خاک
.... هنوز قطار انديمشک می گذرد
سربازها به سمت جلو...
عقب نشينی ، برای اسب ها و فيل ها و وزيران است
تمام مهره ها به عقب برمی گردند
تنها سربازها ...
به یاد قطار بی بازگشت تهران - اندیمشک سال ۱۳۶۵ - به یاد احمد و یک قطار سرباز که برای همیشه در ایستگاه اندیمشک ماندنی شدند.
۱۹۱۲ تایتانیک در قعر اقیانوس آرام گرفت. سالها بعد جیمز کامرون کاری کرد که تایتانیک برای همیشه در اذهان ماندگار شد. تایتانیک جیمز را بزرگ کرد و جیمز حادثه تایتانیک را بزرگتر.
اما در سینمای ما کسی آیا هست که قطار اندیمشک را روایت کند . نمی دانم ، شاید روایت دو قهرمان در کشتی (دی کاپریو و کنت وینسلت )آسانتر از روایت صدها قهرمان در یک قطار است.
یادشان گرامی .....![]()
![]()
![]()